امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
مهرانامهرانا، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

من و وروجک هام

نفسم بنده ب نفسات😙😙😙😙😙😙😙

بعد از چادر و گوشی حالا نوبت عینک افتابی مامانه خداروشکر مدتیه کمتر سراغ گوشی مو میگیری هرچند دستم ببینی میخوای بلللللله دیگه تموم اخلاقای رو مخت با یکم صبر و حوصله و هدایت بالاخره یکروز تاریخ انقضا داره😁 مدتیه ک تفاوت کم ک زیاد‌..بزرگ‌و کوچیک..تلخ و شیرینو خوب میدونی مثلا وقتی قراره ب هردوتون میوه یا خوراکی بدم ازم میپرسی کدوم بزرگتره؟ و میگی بزرگه آقا..کوچیکه اجی😁😁 یا اینکه میدونی چایی تلخه و برا خودت ک میخوای تاکییییید میکنی شیرین باشه معنی جملات محبت امیز و ناراحت کننده و.‌. رو تشخیص میدی معنی تشکر رو میدونی و بکارش میبری و از هرکس وسیله ای بخوایی ویا خرید کنی بعدش میگی ممنون😙😙 ...
28 اسفند 1397

مهدپویا برنامه مورد علاقه مهرانا😙😙

برنامه مهد پویا رو خیییییلی دوست داری چون مدام بچه ها در حال ورزش کردن و تکون خوردنن منم وقتایی ک کار دارم و میخوام سرگرمت کنم میزارمت روربرو تی وی و مهدپویا برات میزارم و سرگرم میشی البته ناگفته نمونه ک منم هم عقیده روانشناسان کودکم و مخاااااالف گوشی و تی وی برا بچه های زیر دو سالم اما گاهی از سر ناچاری مجبورم ک خلاف عقیده عمل کنم دخمل مامان هشت ماه و بیست و دو روز داره الهی عمرت طولانی و باعزت مهربون مامان ...
26 اسفند 1397

خونه خاله

اینجابلوار نزدیک خونه خاله لیلاس هروقت میریم خونشون من و صفا و شما باهم میریم سوپر مارکت محله و بستنی و پفک و چیپس و تخمه و کلی هله هوله دوست داشتنی میگیریم اینسری ک رفتیم خونشون تا رسیدیم گفتی ماما بریم بستنی.. صفاهم ک مدام سراغ میگرفت اینجاهم ب رسم همیشه ت برا خودت جدا خرید کردی و از فروشنده خواستی تو پلاستیک جدا برات بزاره😁 خونه خاله ها کلللا بهت خوش میگذره و چون همگی تجربه بچه بزرگ کردن دارن و در حال حاضر همسنت بچه دارن از لحاظ موقعیت سنیت مشکلی باهاشون نداریم😉 ولی خونه خاله لیلا چون الا و فاطمه کمک دستم هستن برای نگه داری بچه ها وخونه خاله فاطمه من و خاله کللللللی حرف نگفته داریم برا هم و خونه خاله زهرا چون خ...
26 اسفند 1397

گلپسری و شهربازی

از وسایل شهربازی از استخر توپ کمی ترس داری و نمیتونی بپری وسط و مدام کناره ها میایستی من حس میکنم چون مدام با بابایی میرفتی و من نبودم نتونستس اون تشویق و دلگرمی واقعی رو بگیری و بری بهمین خاطرم تصمیم گرفتم ک تا جایی ک میتونم از این ببعد تورفتن ب پارک و شهربازی همراهیت کنم تا اعتماد بنفس و جرات لازمو پیدا کنی البته شایدم مقتضی سنت باشه و برا دو سال و نیم زود باشه ولی خییییلی باحال بود می ایستادی یه گوشه و تموم کسایی ک میپریدن تو استخر رو تشویق میکردی و میگفتی افرررررررین ..حالا دوباره😂😂😂😂 اما اینبار ک باهات اومدم ب نسبت روزهای دیگه بیشتر میرفتی تو استخر ترامبولین و ماشین سواری رو خیییییلی دوست داری وخدارو ...
26 اسفند 1397

دو فرشته ی مهربون مامان

این عکسو اول صبحی گرفتم مثلا من بین هردوتون میخوابم و تشک و بالشت و پتومم جداس اما از سرشب هردوتون شروع میکنید ب غلت خوردن و نصف شب دیگه جای تکون خوردن ندارم و مدام جابجاتون میکنم روی رختخواب خودتون و نزدیکای صبح میبینم ک هردوتون کنار همید😉😅😅😄😄 ...
26 اسفند 1397

امیررضا ‌و خونه خاله کلثوم

رفتیم خونه خاله کلثوم و متوجه شدی گلدونشون جدیده و گفتی ماما از آقا عکس بگیر😚عشششششق منی با این همه اعتماد بنفس ک اینقد خودتو تحویل میگیری😅 جدیدا از دستت نمیتونم خیلی برم خونه خاله کلثوم البته ایراد از تو نیست و مشکل اینجاس ک اونا بچه ندارن و نمیدونن بایدچطور باهات رفتار کنن و چ کارایی برا سنت عادیه و چ کارایی لازمه سنت هست و چ کارایی نیست تو این زمینه بقول خودت دایی علی از بیشتر بهت گیر میده و رو اعصابمه.. وگرنه بقیه رو میشه یه جورایی فاکتور گرفت😉 تا میایی بدو بدو کنی تذکر میده...تا بر حسب کنجکاوی مناسب سنت دست ب چیزی میزنی تذکر میده..گوشی میگیری..وسیله ای میخوایی..میری سمت وسیله ای..خوراکی رو زمین‌ میریزی..ا...
25 اسفند 1397