امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
مهرانامهرانا، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

من و وروجک هام

حموم کردن های امیررضا

مدتی بود حموم رفتن رو دوست داشتی اما قسمت شامپو زدن رو کمی اذیت میکردی و تو این مرحله گریه میکردی اما جدیدا برا لیف زدن و شامپو زدن خلاقیت ب کار بردم و موقع لیف زدن دونه دونه اجزا بدنتو نام میبرم و بهشون کف میزنم و خوشت میاد و اینجوری خودت میخوای ک لیف بکشم..مثلا میگم دستات کو؟!..دستای قشنگ بفرمایید کف صابون..و برا شامپو زدن هم از اینه کمک میگیرم و میگم ک الان موهاتو شبیه شاخ گاوگاویی میکنم و صداشو در میارم و تو هم خوشت میاد و کلی میخندی با تموم این شگردها بازهم موقع اب کشی موها کمی اذیت میکنی اما ب نسبت خودت بهتر شدی😉 زمان سشوار کشیدن هم اجازه نمیدادی سشوار بکشم اما با ترفند اینکه بیا موهاتو شبیه شیطونه کنم ک بری اجی و بابا بترسو...
15 اسفند 1397

هشت ماهگی مبارک ناز نازی مامااااااان💝

ح هشت ماهگی مبااااارک نفس مامان😙😙 خداروشکر از این ماه کم کم داری به غذا خوردن اشتیاق نشون میدی و ظرف غذا رو ک میبینی دست میبری سمتش و میخوای ک مزه مزه کنی و در حده چند قاشقی مزه مزه میکنی بجای سرلاک بهت شیر سه روزه میدم و انشالله از هفته بعد شیر گاو رو ک طبیعی هست و ماده افزودنی نداره رو جایگیزین سرلاک و شیر پاستوریزه میکنم وقتی رو شکمت میزارمت خودتو بالا میکشی و انگار ک میخوای بلند شی کماکان مامانی هستی شدیدددددا عمیقاااااا و کسی بجز من و بعدش خاله ندا رو نمیخوای خوشرو هستی و بغل من ک باشی همیشه خنده ت براهه شکر خدا از فضای بسته خسته میشی و همینکه بریم بیرون ب نشونه خوشحالی دست و پا میزنی میدونی ک ...
8 اسفند 1397

لحظه لحظه ی زندگی ندارمت اما همیشه دارمت..💔

امسال روز مادر اولین سالی بود ک ماما نبود و نمیتونستم بهش تبریک بگم...خیلی خیییلی سخت بود از سه روز قبل همه بغض کرده بودیم و اوج دلشکستی مون یکروز قبل از روز مادر بود واونم زمانی ک وضعیت های مخاطبین رو میدیدم ک همه برا مادراشون تبریک گذاشتن...تصویر گذاشتن و دست و چهره مادر رو میبوسن...وای نگاهشون ک میکردیم خرررررد میشدیم... همون لحظه از ته دل دعا میکردم کدومشون داغ مادر نبینن و اما از یه طرف خیییییلی دلتنگ تر میشدم این بودخلاصه حال و هوای من در اولین سال روز مادر بدون مادر... اما در میون این همه دلتنگی و بغض و اه و گریه دوتا پیام خیلی حال دلمو خوب کرد خییلی عزیزم خاله ندا و خاله رباب در ظاهرفقط پرستا...
8 اسفند 1397