از خستگی پای تی وی خوابش برد😚
اینجا دو شب خوابیدی و شش صبح پاشدی و اصراررر ک بیا بریم بازی کنیم منم بااینکه چشمام غرق خواب بود دلم نیومد بهت نه بگم و مشغول بازی شدیم هرچند وسطاش یه چرتی هم میزدم😂
اونققد بازی کردی و برات قصه گفتم و نوشتم ک یدفه ساعت دوازده ظهر روبرو تی وی در حالی ک منتظر بودی اشپزیم تموم شه و باهات فوتبال بازی کنم خوابت برد
مامان ب فدات فوتبالیست کوچولو😍😍
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی