امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
مهرانامهرانا، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

من و وروجک هام

آموزش خیلی از آداب زندگی با قصه گویی❤

1398/6/24 14:28
نویسنده : مامان صدیقه
270 بازدید
اشتراک گذاری

از داستان و قصه گویی خیییییلی خوشت میاد و هر اتفاق جدیدی ک رخ میده میایی و میگی مامان تعریف کن چی شد..

گاهی مختصر میگم اما اعتراض میکنی و میگی مامان اینطور نه درست تعریف کن..

و من مجبورم با تمووووووم جزییاتش تعریف کنم..تو تکرار بعدی مثلا یادم میره بگم پسر بچه دست مامانش گرفته بود یهو میگی پسر بچه رو نگفتی‌‌‌...از اول بگو😂😂😂😢😢😢😢

تو قالب قصه هر اموزشی ک مناسب سنت هست...هر رفتاری ک باید ترک کنی...انجام بدی رو بهت میگم

کارهای خاکستریتو با یه شخصیت دیگه میگم..مثلا یه اقا پسره اسمش مجید بود و تو خونه جیغ میزد...و نتجیه گیری داستانم این میشه ک ب مامانش قول داد مثل امیررضا...

حین داستان گویی تصویر داستانم برات نقاشی میکنم‌‌اما خیییلی ساده حتی گاهی با چند تا خط خط کردن😁

اما همینم خیییلی برات جذابه

گاهی خودتم میشینی برا خودت همون داستانا رو میگی و نقاشی میکنی

کلا علاقه ت ب لوازم تحریر و نوشتن فوق العاده..

من حس میکنم شبیه خانواده مادری هستی و یه یادگاری و ارثیه خوبی ب همراه داری😍😍

دست اخرم ک حوصله ت سر میره میایی و دست و پاتو میزاری رو برگه و میگی ک نقاشیشون کنم

عمر مامان تموم این صبر و حوصله م برا بزرگ کردنتون اینکه ک اگه زمانی برگردم ب گذشته افسوس نخورم و خیابم راحت باشه ک هیچی براتون کم نزاشتم و هر چی توانم میرسه انجام میدم😍😍

کارایی ک از قصه گفتن یاد گرفتی:

#شستن دست و پاها بعد از اومدن ب خونه

#کم کردن صدای تی وی و عقب نشستن موقع تماشا

#ریختن پوست اجیل و تخمه و هرپسماندی تو سطل زباله

#قبل غذا بسم الله گفتن و بعدش الحمدالله و تشکر

#و...‌

پسندها (3)

نظرات (1)


24 شهریور 98 15:47
الهی همیشه بخندی گل پسر😘😘
مامان صدیقه
پاسخ
ممنون از دعای قشنگت