امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
مهرانامهرانا، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

من و وروجک هام

اولین تجربه قطارسواری مهرانا در شهربازی جام جم😙😙

عصر یهویی خاله لیلا پیام داد ک میخوایم با خونه خاله فاطمه بیایم جام جم..شماهم میاین؟؟؟؟ ماهم ک برنامه رفتنو تو طول هفته داشتیم اکی دادیم و ب جمعشون پیوستیم این بار امیررضا نسبت ب سری قبل برا بازی کردن و رسیدن نوبتش صبر و حوصله ی بیشتری بخرج میداد و حتی برا رفتن هم کمتر بهونه گیر شد و همش مشغول بازی همراه صفا و محیا بود و خاطره جدید وجالب چندانی پیش نیومد و جالبترین خاطره مربوط ب مهراناس ک دوست داشت خودش ب تنهایی تموم بازی ها رو سوار شه و حاضر نبود بغلم بمونه و خودشو خم میکرد و میزاشتم زمین سه سوت خودشو ب بازی ها میرسوند یجا دیدم قطار ایستاده و مسولش نیست ک روشن کنه و خیالم راحت بود ک فعلا خاموش...
30 تير 1398

دنیای خواهر برادری😙😙

عشقوووولانه های مامانید شماهااااا😙😙😙😙😙😙😙😙 ریزه میزه هاااای مامانید شماهااااااا😙😙😙😙 بمب انرژی خونه ایددددد شماهاااااا 😙😙😙😙 هر روز ک میگذره و بزرگ و بزرگتر میشید شیرین کاری هاتون بیشتر میشه و از طرفی همدستی تون تو کار خرابی ها و اتحادتون برای انجام نبایدها بیشتررر میشه و از طرفی هم هرچقد باهم خوب هستین ولی همونقدم رقیب همید و یه لحظه نمیشه ازتون چشم برداشت😂 تا قبل از یک سالگی مهرانا اوضاع ب نسبت بهتر بود و همینکه ب امیررضا توجه میکردیم و سرگرم بازی باهاش میشدیم مهرانا هم خوشحال و سرگرم بود اما دیگه کم کم از این خبرا نیست و هر بازی ک با داداشی انجام میدیم عییینشو خواهری میطلبه مثلا باامیررضا گرگ ب...
27 تير 1398

حالت مهرانا گلی هنگام خرابکاری😙😙

این حالت وقتیه ک یکاری کرده ک نباید میکرده 😂😂 مثلا دست ب افتابگیرهای پنجره زده..کشوها رو ریخته بهم..از میز رفته باالا خلاصه متهم میدونه جرمش چیه خییییلی عسلی😙😙😙 تو این لحظات خودت غرق خنده میشی و تا بگم مهرررررانا چکار میکنی بدوووو میایی تو بغلم و میخندی😙😙 منم حالتم تو این لحظه جدی و لحن تنبیه نیست و با خنده صدا میزنم😙😙 ...
26 تير 1398

یک سال و یک ماهگی مهرِ مامان😙

ماشالله هزار ماشالله باشه خیییییلی شیطون و بازیگوش شدی شیطنت اونم از جنس دخترونش😂😙 جنس دخترونه این مدلیه ک تا امیررضا وسیله ای رو از دستت ببره جججججیغ میزنی و تا بهت پس نده ول کن نیستی حالت جیغت یه حالت طلبکارانه ای هست ب طوری ک گاهی من تو اشپزخونه م نگاه نکرده از لحن جیغت متوجه میشم ک وسیله ت ب یغما رفته😂😂 یوقتایی هم یه چیزی میخوای اما داداشی بهت نمیده شروه میکنی یکریز دَدَ دَ دَ .... گفتن و این یعنی داری گله و شکایت میکنی😂😙 وقتایی ک خوابت میاد و خسته ای با دهنت صدای خاصی در میاری ک منو داداشی اسمشو گذاشتیم بلبلی و این صدا رو ک در میاری یعنی خسته ای و خوابت میاد😙😂 ماشالله خیلی باهوشی و خیییییلی سریع همه...
26 تير 1398

امیررضا عشق بی انتها😙😙

امیررضای مامان😙😙 دیوونه وار..عاشقونه .. بی وقفه..دوستت دارم ب داشتنت افتخار میکنم مرد کوچک مامان😙 امیررضای مامان😙😙گلپسری😙😙اینروزا گاهی دلم میخواد برای چند لحظه ای بزرگ‌شی و معنی نگاه و حرفهای ناگفته م رو بفهمی و دلم و دلتو محکم کنی و دوباره برگردی ب دنیای خوش بچگی ت😙 دلم میخواد میدونستی تو این لحظه و این سن چقدعاشقونه دوستت دارم و تا چ حد برام عزیزی هر روز ک میگذره بزرگ و بزرگتر میشی و من با دیدنت هم احساس شادی دارم و هم گاهی غم😙😙 شادی م از اینکه خداروشکر دارمت و هرروزمو با لبخند و حضورت آغاز میکنم😙😙  و غم از اینکه نکنه تو مسیر زندگی یوقتایی ناخواسته برات کم گذاشته باشم😔 نکنه یجاهایی چی...
26 تير 1398

بیدار باش ب وقت مهرانا گلی❤

تا چند وقت پیش باید مراقب بودم یوقت امیررضا خواهری بیدار نکنه و مدام بش میگفتم اهسته آجی خوابه اما جدیدا امیررضا روخیالی نیست و باید چار چشمی مراقب مهرانا باشم ک یوقت داداشی رو بد خواب نکنه اخه همینکه از خواب پا میشه و خیالش راحت میشه ک من هستم میره سراغ داداشی و پتوشو میکشه و صداش میزنه اَیی..اَیی(امیر) و دست و سرو وصورتش میزنه و میخواد هر جوری هست بیدارش کنه 😂😂😚😚😂😂😂 جالبه ک میدونه کارش شیطنت بازیه و موقع رفتن سراغ داداشی با خنده شیطونی نگاهم‌میکنه و منتظره بهش بگم کجا؟؟و تا اینو بگم سررررررریع چار دست و پا و با خنده میره سمت داداشی و وقتی پتو رک میکشه و امیررضا تکون میخوره مهرانا سرشو میزاره رو تشک و یع...
24 تير 1398

بازی جدید مهرانا گلی...قایم شدن😚😚

جدیدا دوست داری همش دالی موشه بازی کنی و مدام دنبال وسایلی میگردی ک بتونی درش قایم بشی و بعد با خنده میایی بیرون و تکرار میکنی و با نگاهت ازم میخوای ک بیام و باهام بازی کنم و بگم مهررررانا...دالی..و.. از قایم شدن پشت پرده تا پشت در و قایم شدن تو کابینت تا گذاشتن سر قابلمه و روسری و ملافه و پتو و‌‌‌... روی سر شیرین عسلم خنده هات یه دنیا میارزه❤❤❤❤❤ مهر مامان یکسال و بیست روز داره❤❤ عمرت طولانی گلدختر مامان❤❤ ...
24 تير 1398