امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
مهرانامهرانا، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

من و وروجک هام

امیررضا عشق بی انتها😙😙

1398/4/26 1:15
نویسنده : مامان صدیقه
290 بازدید
اشتراک گذاری

امیررضای مامان😙😙 دیوونه وار..عاشقونه .. بی وقفه..دوستت دارم

ب داشتنت افتخار میکنم مرد کوچک مامان😙

امیررضای مامان😙😙گلپسری😙😙اینروزا گاهی دلم میخواد برای چند لحظه ای بزرگ‌شی و معنی نگاه و حرفهای ناگفته م رو بفهمی و دلم و دلتو محکم کنی و دوباره برگردی ب دنیای خوش بچگی ت😙

دلم میخواد میدونستی تو این لحظه و این سن چقدعاشقونه دوستت دارم و تا چ حد برام عزیزی

هر روز ک میگذره بزرگ و بزرگتر میشی و من با دیدنت هم احساس شادی دارم و هم گاهی غم😙😙

شادی م از اینکه خداروشکر دارمت و هرروزمو با لبخند و حضورت آغاز میکنم😙😙

 و غم از اینکه نکنه تو مسیر زندگی یوقتایی ناخواسته برات کم گذاشته باشم😔

نکنه یجاهایی چیزی میخواستی و نشد...ی جاهایی برخوردم نباید این میبود و بود..😔

خدا کنه وقتی بزرگ تر شدی و یاد گذشته ت کردی و خاطرات کودکی ت رو تو ذهنت مرور کردی هیچوقت برا هیچ لحظه ای حسرتی ب دلت نمونده باشه و از مامان یه چهره مهربون وشاد بذهنت مونده باشه😚😚

برا هیچ لحظه ای نگی ای کاش..اگر..و حسرت هیچی بدلت نمونده باشه

🤗😙

امیررضای مامان..قربون دل مهربونت بشم😙 مامان فدای خنده هات 😙 وقتایی ک بغلت میکنم واز نزدیک تو چشمات نگاه میکنم..صورتتو نوازش میکنم😙 دست و پاهاتو میبوسم فقط خداااا میدونه این لحظه ها چقد برام شیرینه و از تکرارشون سیر نمیشم

گاهی وقتی ب چشمای معصومت نگاه میکنم با خودم میگم خدایا منو ببخش..امیررضای مامان منو ببخش ..

ببخش اگه خیلی زودتر از تصور و برنامه ی زندگی شدی فرزندارشد خانواده و یه وقتایی ازت انتظاراتی دارم..😙

منو ببخش اگه یه وقتایی بهم نیاز داری و با کمی تاخیر در آغوشت میگیرم😙

منو ببخش اگه یوقتایی انرژیمو صرف کارهای خونه واجی کردم و ب تو ک رسید دیگه اخراشه و گاهی طاقتم تمومه😙

منو ببخش..😙

منو ببخش ک یوقتایی از شدت خستگی و مشغله کاری اونطوری ک باید باهات همبازی نمیشم

😙

امیررضای گلم😙عشق مامان😙 تا جایی ک در توان دارم و حتی گاهی و اغلب اوقات بیشتر از توانم برا شاد بودنت زمان میزارم اونقد ک اگه یکروز حس کنم بیشتر زمانم با اجی بوده یا مشغول کارخونه شدم از خواب و استراحتم میگذرمو جبران اون ساعت ها رو میکنم

جبرانش میکنم و خودم و خودت میریم تو اتاقت و تمممموم توجه م بهت میدم و اول اونقد غرق بوسه ت میکنم و نوازشت میکنم و وقتی حس کردم لبخند رضایت بر لبت نشست تا جایی ک خودت بخوای باهات همبازی میشم

فک نکن ازت غافل شدم😙😙

اگه نگم توجه م بهت بیشتر نشده کمترم نشده😙

وقت خواب ک میشه اول اجی رو تو بغلم میخوابونم بعد ک نگاهم میکنی باخودم میگم نکنه تو دلش حس کنه اجی بیشتر از اون دوست دارم و بهمین خاطر اجی ک خوابید میام تو رختخوابت و مدام دست و صورتتو میبوسم و بهت میگم من خیلی دوستت دارم..من فقط اجی امیررضا و مهرانام..بخواب تا فردا صبح باهم کلی بازی کنیم و.. بعد دستتو میزاری دور گردنمو میخوابی

هنوزم مثل روزهای اولی ک ب زندگیم وارد شدی دوستت دارم..مثل اونروزا نه ک بیشتر و بیشتر

الهی همیشه لبت شاد و دلت خندون باشه و دلت گرم باشخ ب اینکه یه مادر داری ک هیچ وقت تنهاتون نمیزاره😙😙

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)