مهمونی خونه خاله زهرا و خاله لیلا😍😍
پنجشنبه من و وروجک ها به خونه خاله زهرا رفتیم و ناهار رو اونجا بودیم
چندباری ک ما میرفتیم یا مایده نبود یا خواب بود یا وقتی اونا میاومدن خونمون امیررضا خواب بود و خلاصه خیلی از مائده بیاد نداشت و شبش ک گفتم میخوایم بریم خونه خاله زهرا و تک تک اعضای خانواده نام میبردم از اسم مایده جا خوردی و میگفتی مامان مایده چ شکلیه؟؟سبیل داره؟؟بعد اسباب بازی هات نشون میدادی میگفت مایده مثل اینه؟؟😂😂
مایده خانوم ما تو این سن کلاس سومه😍
ورودی رامشیر متوجه شدم ک ای دااااااد ساک لباس گلپسری یادم رفته و تا رسیدیم رامشیر از فروشگاه دی تو دی دو دست لباس و دو جفت جوراب براش خریدم😋😊
مراسم پوفیلا خوری☝
خیلی بهتون خوش گذشت و حسابی تخلیه انرژی شدین
امامهرانا همچنااااان چسبیده ب من بود و تکوووووون نمیخورد از پیشم
برا شام رفتیم خونه خاله لیلا و ب رسم همیشه رفتیم با بچه ها بستنی بخریم ک تو سوپری بودم و حس کردم صدای گریه بچه میاد و دیدم لیلا مهرانا رو اورده برام تو مغازه و میگه فقط داره گریه میکنه و جییییییییغ