نقاشی لبخند تو..😙😙😙😙😙😙
برای رفتن به خونه خاله لیلا اماده شدی و مدام میگفتی بیا ازم عکس بگیر بفرس برا آلا😁
وقتایی ک میخوایم بریم جایی مخصوصا خونه خاله ها خییییلی خوشحالی ومیگی مامان خوشتیپم کن ولباس میاری ک تنت کنم
برا رامشیرم بین محیا و صفا همیشه رقابته ک خونه کی بیشتر بمونیم و با کی بیشتر بازی میکنی و...
خونه هر دو خاله عالللیه و کیف میکنی اما خونه لیلا چون بزرگتره و الا کمک دسته برا مهرانا قطعا برا مدت طولانی راحت ترم😙😙
خونه هر خاله ای ک میریم اولین سوالی ک میپرسن اینکه خاله شب میخوابی خونمون. و ملاک خوش گذرونی شب خوابیدن خونشونه😁😁
اونقددددد بهت خوش گذشت خونه خاله لیلا ک ظهر نخوابیدی و با این حال تا دوشب مشغول بازی بودین😚😚😚
و شب بزوووور خوابیدی
وقتایی ک گرسنه میشی یا خوابت میاد دست بزن پیدا میکنی
شب گرسنه شدی ویهو صفا رو زدی من الکی گفتم یکبار دیگه بزنی میریم خونه ک صفا از شدت محبتش گفت نههههه خاله اصلا درد نداشت انگار داشت نازم میکرد..حواسش نبود و..
عزیزه دلمی تووووو بی نهایت دوستت دارم..تموم زندگی منی