امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
مهرانامهرانا، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

من و وروجک هام

یک روز اداری با امیررضای دو سال و چهار ماهه ما😙😙

1397/10/4 20:44
نویسنده : مامان صدیقه
201 بازدید
اشتراک گذاری

امروز برای برداشت از حساب مدرسه لازم بود برم اداره اموزش وپرورش و من و شما و بابایی باهم رفتیم ومهرانا رو تو مدرسه پیش خاله ندا گذاشتیم

کنار اداره مون یه مجسمه پرنده س و تا دیدی بهم گفتی مامان عکس و رفتی پیشش و خواستی ک ازت عکس بگیرم😁چ خودتو تحویل میگیری آقا امیررضا😁😙😙

تو سالن اداره یکجا بند نمیشدی وهمه اتاق روسر میزدی و سلام میکردی😉

یه ویژگی خیییلی خوبی ک‌ داری اینکه تو جمع و مکان اجتماعی شلوغ و جدید اصلللللا خجالت نمیکشی و اعتماد بنفس زیادی داری😙افررررین ب این شخصیت دوست داشتنی و محبوب😙😙😙

بعد از اداره رفتیم بانک و اونجا وایلا کردی😂 و همه صندلی چرخ دارها ک مشتری بر اونها میشینن رو امتحان کردی ومینشستی ومیخواستی ک چرخت بدیم😅تنها شانسی ک اوردیم این بود ک اخر وقت بود و یکی دو نفر بیشتر تو بانک‌نبودن😊

اخر وقت ک نگهبان در خواست در رو ببنده رفتی پیشش وگفتی نبند..ماشین ما.‌یعنی در رو نبند ماشین‌ما بیرونه و فک میکردی در رو ک ببندن نمیشه بریم بیرون😂

منم ک همیشه دست ب گوشی و تموم لحظاتتون رو ثبت میکنم😎😋😅😍

وسط عکس گرفتن کنار پرنده بودی ک یهو باجه تلفن رو دیدی و خوشحال بدو بدو کردی و رفتی سمتش و تو دنیای خودت تماس گرفتی و حرف میزدی😁

بعد از بانک با بابایی رفتی قسمت ضمن خدمت اداره واونجا هم کلی گشت و گذار کردی😙بازم خوش شانسی اوردی و اوردیم ک تایم خلوت کاری بود و هم تو راحت بودی وهم ما کمتر اذیت شدیم و منم ک رررراحت مشغول عکاسی و ثبت لحظات شیرین گلپسرم و میدیدم بهت خوش گذشته و خوشحالی خوشحال میشدم و انرژی میگرفتم😙😙😙

پسندها (2)

نظرات (1)

مامانمامان
4 دی 97 23:01
همیشه شادباشی گل پسر