امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
مهرانامهرانا، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

من و وروجک هام

بانک رفتن امیررضا😍😍

1398/2/6 13:57
نویسنده : مامان صدیقه
183 بازدید
اشتراک گذاری

صبح کار بانکی داشتیم و بابا رفت بانک و چون خیلی مراجعه کننده نبود اومدم دنبالم ک برم امضا بزنم و بیام

منم دیدم پیش خاله ربابی و سرگرمی همراه خودم نبردمت

همینکه رسیدیم بانک خاله رباب تماس گرفت و گفت ک بی قراری میکنی و وقتی از پشت تلفن صدای گریه هات و ماما ماما گفتن هاتو شنیدم دلم میخواست پرواز کنم و هرچی زودتر خودمو بهت برسونم

کارمو نیمه رها کردم و ب بابا گفتم هرچی زودتر برسونم ک قلبم داره از جا میکنه...عمرم پسرم گریه میکنه

و اومدم مدرسه و از دم حیاط مدرسه صدای گریه ت رو میشنیدم و تا رسیدم بغلت کردم و..

اماده ت کردمو با خودم بردمت

تو بانک صدای خانمی ک شماره میخوند رو میشنیدی و رفتی پیش رییس بانک و پرسیدی عمو این خانمه کجاس..

😃

خداروشکر خیلی اجتماعی و خوب هستی و از فضا و ادم های جدید فرار نمیکنی

در بانک ک بطور خودکار بازو بسته میشد خیییلی برات جالب بود و تا مدتها تو خونه یادش میکردی و میگفتی در بانک باز میشه..بسته میشه و با دستات حالتشو نشون میدی😂

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)