خاله ندای مهربون و دوست داشتنی😙😙
بعد ا تعطیلان عیدنوروز وقتی ب مدرسه رفتیم از دیدن خاله ندا و اتاقتون و.. خییییییلی خوشحال بودی و تا حدی ک خاله رو میبوسیدی و حاضر نبودی از بغلش بیایی و اوننننقد دلتنگش بودی و کنارش ارامش داشتی ک رو شونه های خاله خوابت برد
بقول خالع فاطمه خدا خیلی دوستمون داره ک یه همین خاله ندای مهربونی رو تو مسیر زندگی مون گذاشت
😙😙😙😙😙😙
ن فقط تو ک من و داداشی هم ب خاله و خانوادش عادت کردیم و یکروزک همو نبینیم روز دوم دلتنگ میشیم و باید ب هم سر بزنیم
برا خاله صدا در میاری و وقتی ک خاله تو بازی باهات خداحافظی میکنه دستتو تکون میدی😁😁😙😙😙
گاهی برا بازی خاله میره یه گوشه قایم میشه و تو نگران از رفتنش میگردی دنبالش و خاله رو ک ببینی خنده ب لبت میشینه
خدایا مهربونم ممنون بابت اینکه ادم های خوبتو تو مسیر زندگیمون قرار دادی😙😙
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی