امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
مهرانامهرانا، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

من و وروجک هام

نگهداری بچه ها بعد از ازدواج خاله ندا ♥️و خاله رباب♥️

امسال مدرسه بخاطر ویروس کرونا مثل هرسال نظم خاص همیشه حضور داشتن رو نداشت و هرچند مدت یه تعطیلی اجباری میخوردیم..غیر از تعطیلاتم ساعت های حضورمون کم شد(تایم صبح:۸تا ۱۱/تایم ظهر:۱تا۴) بعد از ازدواج خاله ندا و خاله رباب هم خیلی با خاله ساجده جور نشدین♥️ برا همین پیش خودم تو دفتر میمونید و اینروزها ک سرمای هوا کمتر شده میرید توحیاط و مشغول بازی می شید♥️ تایم ظهر هم گاهی ریهام دختر اقای مچاسبه همبازی تون میشه♥️ این هفته براتون بیلچه خریدم و با بیلچه ها حسابی مشغولین♥️😂♥️ همچنان همه دانش اموزان و دبیران و مراجعه کنندگان به مدرسه ماسک میزنن و از این بابت کمی خیالم راحته♥️ خدارو ...
19 دی 1399

جشن شب یلدا تو باشگاه ژیمناستیک🤸‍♂️♥️🤸‍♂️

یکی از قشنگ ترین خاطراتتون جشن شب یلدا تو باشگاه بود ک حسابی خوش حال شدین طول جشن امیررضا حسابی خوشحال بود و شادی میکرد مهرانا هم همونقد خوشحال بود اما بخاطر بادکنک هایی ک دست بچه ها میدید بهونه میگرفت😀 خوش باشین و خوش بدرخشین♥️ ...
4 دی 1399

بالاخره اقا امیررضا شیرخوار شد

بعد از گذشت چهار سال و سه ماه از عمر قشنگ و شیرینت و با هزاران ترفند بالاخرررره شیرخوار شدی🥛💙🍶💙 و من از خوشحالی این اتفاق در حال پروازم🥛💙🍶💙🥛 جریان اینجوریه که: چند ماهی هست ک ب کافی میکس و کاپوچینو و..علاقمند شدی و مرتب میخوردی یهو ب ذهنم رسید که شیر نسکافه خونگی رو جایگزین کنم🥛💙🍶💙 و طول روز هر بازی کردن و برنده شدن و هر باختن و بی حوصلگی رو ب خوردن و نخوردن شیر نسکافه ربط میدم😀🍶💙🥛 مثلا اینکه؛💙🥛💙🍶💙 افرین عزیزم چون شیر نسکافه خوردی تونستی اینقد قشنگ‌ رنگ‌امیزی کنی💙🍶💙🥛💙 و یا برعکس💙🥛💙🍶 با هر بار شیر خوردنت من پروازززز میکنم💙🍶💙🥛💙 ...
30 آذر 1399

تغییر دکور اتاق و خوشحالی شما💝💙💝

هرچند مدت یکبار وقتی ک خوابین دکوراسیون اتاقتون رو عوض میکنم و صبح با دیدنش حسابی غافلگیر و خوشحال میشین💝💙💝 همه این کارها رو شب و زمان خواب شما انجام میدم ک هم تودست و بالم نباشین هم با دیدن همه تغییرات به یکجا خوشحال تر بشین💝💙💝 صبح ک پا میشین با خوشحالی و تعجب به تغییرات نگاه میکنید و به همدیگه نشون میدین💝💙💝 بهشون سلام میکنید و باهاشون حرف میزنید💝💙 سلام ماشا و میشا..مممنون ک ب اتاق ما اومدین😀💝💙 و.. همین یه لحظه خوشحالی شما برام یه دنیا میارزه💝💙 بی نهایت دوستتون دارم ...
30 آذر 1399

تماشای دریا از پنجره خونه😂😂🌊

بعد از بارون چند روز پیش علاوه بر سررررد شدن هوا اکثر خیابونا اب گرفته شدن و بقول امیررضا دریا اومد تو خیابونمون😂🌊 روزی چند بار مهرانا میاد کنار پنجره و میگه میخوام دریا ببینم😂🌊 ...
11 آذر 1399

پاییز۹۹🌧🌤🌧🌤یه روز بارونی🌧🌤🌧

به تقلید از یه برنامه از شبکه پویا چند روزی بود ک مهرانا همش پنجره پذیرایی باز میکرد و با ناراحتی میگفت پس چرا بارون نمیاید!!! دو روز بعدش یه بارونی حسابی شروع ب باریدن گرفت و دومین بارون پاییزی امسال رو ب برکت دعای مهرانا خانوم تجربه کردیم اونم چ باررررونی دو شبانه روزه ک بی وقفه و نم نم داره میباره🌧🌤🌧 دیدن بارون برای هردوتون خیلی جالب بود و کلللللی خوشحالی میکنید🌧🌧🌤🌤🌧🌧 اولین روز بارونی و شروع اولین نم نم بارون خیلی یهویی و بدون برنامه ریزی قبلی ناهار رو بردیم بیرون از خونه و تو یکی از الاچیق های فضا سبز کمربندی شهر به تماشای بارون نشستیم خداروشکر هم هیچکی اطرافمون نبود(فاصله گذاری اجتماعی) نبود هم تا زمانی ک ما بودیم ...
10 آذر 1399