امیررضا واسکلت😃
یادمه دبستان ک بودم تو مدرسه یه اسکلت داشتیم و خیییییلی ازش میترسیدم حتی گاهی خوابشو میدیم و تو تاریکی خونه حس میکردم الانه ک اسکلته بیاد 😂😂😂😂 اما ظاهرا دهه نودی ها خییییلی پر دل و جراتن ک ن تنها نمیترسن ک متوجه میشن ظاخر یه انسان رو داره و بهش هویج تعارف میکنن😃😃 اون هویج محلی شادگان🤑🤑🤑 اسکلت رو خیلی دوست داری و گاهی میخوایی ک بیارمش پیشت و میگی ک خوابه و ازم میخوای پتو براش بیارم منم یه مقوا میارم و میکشم رو اسکلت😂😂 خاله ندا وقتی میخواد مهرانا بخوابونه براش لالایی پخش میکنه و توهم اومدی پیش اسکلت و ب خاله رباب میگفتی ک اسکلت میخواد بخوابه.لالایی بزار😂😂😂😂 ای جوووونم امیررضا فقط خدل میدونه با تموم خرابکا...