امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
مهرانامهرانا، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

من و وروجک هام

جیگر گوشه های من زود بزرگ نشین..😙😙

1398/8/17 1:18
نویسنده : مامان صدیقه
201 بازدید
اشتراک گذاری

دیگه خیلی وقته دوست ندارم بزرگ شین و دیگه با خودم نمیگم کی میشه بزرگتر شین و یکم بار مسولیت هام کمتر شه..

دلیل این نخواستنم اینکه تا نگاهم به هردوتون میافته با خودم میگم اخخخخی انگار همین دیروز بود از بیمارستان اوردیمتون خونه!!!!

همین دیشب بود ک از نفخ شکم و کولیک نوزادی خواب ب چشمم ندیدیم...

همین دیروز بود ک روز شماری میکردیم برا افتادن بند ناف و قنداق پیچ کردن و محلول عدنان درست کردن

محلول عدنان(امیررضا نوزاد بود و یه شب خونه خاله تاصبح بی قرار بود و عمو براش محلول کندر و نبات و رازیانه درست کرد و امیررضا تخت خوابید از اون موقع این محلول ب محلول عدنان تو خونه مون شناخته میشه😄)

خلاصه نگاتون ک میکنم این همه روز و لحظه ی بزرگ شدنتون تو یه چشم بهم زدم جلو چشمام میاد و انگار دیروز بود تموم بچگی هاتون😍😍

دوست ندارم بزرگ شین چون تو این دنیای کودکی تون منم دارم یبار دیگه کودک رو تجربه میکنم منم دارم پا به پاتون کودکی میکنم و لذت میبرم..باهاتون بازی میکنم..قهر و اشتی میکنم..میخندم و گریه میکنم..ریخا و پاش میکنم و بازی های عجیب و غریب د دوس داشتنی میکنم..تموم تلاشمو میکنم ک برا یه لحظه هم ک شده لبخند ب لبتون بیارم..حتی نگاهمم به نگاهتون گره میزنم و همه اینکارا رو با تموم عشق و علاقه ای ک به هردوتون دارم انجام میدم

اینا یه طرف و یه دلیل دیگه برا اینکه دوست ندارم زود ب زود بزرگ شین اینکه بقول مامان خاله ندا:

شماها تا کوچیکن باهمین...کنار همین...اما بزرگ ک شدین دانشگاه و سربازی و کار و بعدها ازدواج شماها رو از هم دور میکنه و خیلی وقت کنید هفته ای یبارهمو ببینین!!

وای تصور واقعیت این حرف چققد سخته..اینکه بزرگ شین و از هم دور شین...بینتون فاصله بیوفته...بی خبر هم شین....

خدا کنه هیچوقت اینطور نشه و تقدیرتون یه طوری رقم بخوره ک بعد ها هم مثل الان هوای هم داشته باشین و کنار هم باشین

من تموم سعی م میکنم ک تا الان ک پیش همین مهر و محبت همرو ب دلاتون بکارم ک در اینده ثمره ش رو ببنید..

کم هم نداریم خواهر برادرهایی ک با تموم مشغله ها بازم هوای همو دارن و همو تنها نمیزارن😍😍😍😍

در حال حاضر دنیای خواهر برادری خیلی قشنگ و پر از جنگ و صلحی دارین

همدیگه رو خییییییلی دوست دارین و بدون هم جایی نمیرید..

از خواب ک پا میشین مددددددام بهونه اون یکی رو میگیرین و بیدار ک شد اولش

همو بغل میگیرن و یکم دیگه اهنگ جنگ رو ب صدا در میارین😄

موقع خوابیدن حتما حتما باید همو ببوسین بعد بخوابین😄

این از صلحتونه اما اماااان ازجنگ😂

بخاطر اسباب بازی ها بشدت دعوا میکنید و متاسفانه هنوز نمیتونید دو نفره باهم بازی کنید و خرابکاری ها همص زیر سر مهرانا خانومه😂

تا امیررضا بازی میکنه میاد وسایلشو یا میبره یا بهم میریزه و اونجاس ک جرقه زده میشه

😄

روزهایی ک باهاتون بازی کنم و وقت بزارم انروز خونه و روابط گل وبلبله و دادشی چپ میاد و راست میره فقط یکسره خواهری رو بوس میکنه اما وقتایی ک مشغول کار خونه و مدرسه و.. م خررررروس جنگی میشین ک این حالتم ب ندرت پیش میاد😃

من ب فدای دنیای کودکی و قهر واشتی های لحظه ای شما بشم ک دلاتون مث اینه پاک و روشنه😍😍

پسندها (1)

نظرات (0)