خانم راننده
تو راه برگشت از مدرسه بودیم و امیررضا خوابید تورو یه لحظه دست بابایی دادم ک امیررضا رو راحت روی صندلی کنار خودم بخوابونم دیدم حسابی کیف کردی و خندونی منم فرصت مناسب دیدم و دست ب گوشی شدم
ای جوووونم خانم راننده انشالله چرخ روزگار همیشه به خوشی برات بچرخه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی