ب طور کلی حال و هوای سال دوم مهرانا تو مدرسه
امسال برخلاف پارسال ک چندان از مدرسه و محیط و مسافت و.. متوجه نبودی کلی بازی میکنی و خوشحالی
تو مسیر رفت و امد خیلی کم پیش میاد ک بخوابی و بیشتر به مانیتور و یا بازی مشغولی
مسیر رفتن رو میشناسی و ب جاده فرعی مدرسه ک برسیم از خوشحالی پا میکوبی و میخوای ک نرسیده ب مدرسه در باز کنی و زودتر برسی😂
از کنار خونه خاله ندا ک رد شیم برا در و دیوار و البته ب یاد اهل خونه دست تکون میدی و بوس میفرستی و ب مدرسه ک برسیم همینکه خاله ندا رو ببینی خودت میندازی بغلشو و شیرین کاری هات شروع میشه۰😄😊😊
تو مدرسه گاهی یکی دو ساعتی میخوابی اما اکثر روزها تمام وقت بیداری و مشغول بازی کردنی
خاله ندا خیییییییلی خییییلی هواتو داره و بیش از حد انتظار بهت حساسه تا حدی ک اصلا اجازه نمیده دانش اموزا بغلت یا بوست کنن یا حتی بخوان باهات بازی کنن 🥰
عزیزمه خاله ندا🥰🥰
تو هم خیلی تحویلشون نمیگیری و دوست داری ازادانه فقط تو مدرسه راه بری و بدوی😄😂
بعد از تایم مدرسه هم تقریبا هر روز یا نهایت یک روز در میون میریم خونه خاله ندا تا بابا محمد بیاد دنبالمون
تو محیط مدرسه از بس سرگرمی و خوشحالی و درگیری😂هیچی نمیخوری و نهایتش سیب و خیاره و دهن بگیری و تا برسیم خونه خاله ندا اشتهات وا میشه و شکر خدا یه چیزی ب معده ت میرسونی🥰😊
اونقد ب
اونقد ب خونه خاله ندا عادت کردی ک تا نزدیک در مدرسه میشی دست خاله میگیری ومیکشونی ب بیرون مدرسه و یعنی اینکه بریم خونتون😂
و موقع رفتن ب خونه شون اونقدددد خوشحالی ک با دستت سمت خونشون اشاره میکنی و حاضر نیستی بغلم بمکن
بمونی و میخوای ک بدوی و سریع تر بری😂
مامان خاله ندا همیشه میگه مهرانا دخترمونه چون از بچگی پیش ما بزرگ شده و همه اهل خونه خیییییلی دوستت دارن خییییلی و مطمینم ک این احساس دو طرفه س🥰
تو مسیر مدرسه ب خونه خاله ندا همیشه هاپو هست و همینکه ببینی صداشو درمیاری
تو محیط مدرسخ زنگ تفریح و استراحت دبیرا خیلی کم میایی پیشم و بیشتر پیش خاله ندایی و خاله هم سعی میکنه تا جایی ک بشه از بچه ها دورت کنه ک کمتر اذیت و مریض و.. بشی و بیشتر وقتت رو تو اتاقتون میگذرونی
از ورزش صبحگاهی بچه ها خیییلی لذت میبری و کنار خودم بالای سکو میایستی و باهاشون حرکات رو تکرار میکنی😂😄
این بود جو کلی سال دوم مدرسه رفتنت🥰
انشالله دانشگاه رفتنت رو ببینم نفسم