آش نذری 😙مهرانا خانوم😚
تو بارداری مهرانا اون زمان ک دیابت بارداریم ب ۵۰۰رسیده دست ب دامان اهل بیت شدم و نذر کردم اگه بسلامتی فارغ شدم و گلدخترم بسلامتی بدنیا اومد یکی از روزهای محرم نذری بر کنم
و امسال قسمت شد ک روز حضرت علی اصغر(ع) به تعداد ۵۰سطل و ۳۰کاسه کوچیک آش به همسایه ها و موکب سر کوچه بدم
برا پخت و پزش از خانم همسایه کمک خواستم
تو پخت نذری دوست داشتم بچه ها هم کمک کنن ک یادشون بمونه بهمین خاطرم برا ریختن رشته و اسیاب کردن نعناع خشک و حتی بر کردن نذری و.. ازشون کمک گرفتیم و مشغولشون کردیم
اینجا مهرانا خواب بود و تا بیدار شد برا یادگاری ازش عکس گرفتم ک بزرگ شد نگه پس اصل کاری کو؟؟؟😂
تیام و امیررضا ک همیشه خروس جنگی بودن اینبار چون قرار بود اگه باهم خوب باشن تو پختن کمکمون کنن چقققققد باهم رفیق شده بودن😂😂
اینم از برکات پخت و پز برای اهل بیته😂
انشالله ک اهل بیت و امام حسین پشت و پناهتون باشه بچه های گلم😚
عاشقونه دوستتون دارم😍😍