بانک شعبه دوم خونه خاله 😂😂
رفتیم بانک و مثل همیشه اونقد بهت خوش گذشت و کارمندای بانک رفیق شده بودن ک دم رفتن گفتی عمو خداحافظ...من فردا بازم میام😂😂
ما همیشه اخر وقت میریم بانک و چون اونموقع سرشون خلوت تره و مراجعه کمتر تو هم راحت تری و ازادتر
تا رسیدیم رفتی صندلی روبروی رییس نشستی و هرچی بت میگفتیم بیا میگفتی نهههه اینجا قشنگ تره😂
بعد با ریییس شروع کردی حرف زدن و ازت پرسید حالت چطوره گفتی عالی ام😂😂
بعدشم رفتی یه باجه دیگه گفتی عمو یه برگه بده امضا کنم و اوناهم بهت دادن و امضا و اثر انگشت زدی
عمر مامان تمون کارات منو یاد بچگی خودم میندازه...البته من چیزی یادم نیست و بچگی م از خاطراتی ک بقیه میگن تو ذهنمه
مثل خودم اجتماعی هستی و خجالت نمیکشی
جاهای جدید رو دوست داری و اعتماد بنفست بالاس😙😙😙😙
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی