جیگر گوشه های من زود بزرگ نشین..😙😙
دیگه خیلی وقته دوست ندارم بزرگ شین و دیگه با خودم نمیگم کی میشه بزرگتر شین و یکم بار مسولیت هام کمتر شه.. دلیل این نخواستنم اینکه تا نگاهم به هردوتون میافته با خودم میگم اخخخخی انگار همین دیروز بود از بیمارستان اوردیمتون خونه!!!! همین دیشب بود ک از نفخ شکم و کولیک نوزادی خواب ب چشمم ندیدیم... همین دیروز بود ک روز شماری میکردیم برا افتادن بند ناف و قنداق پیچ کردن و محلول عدنان درست کردن محلول عدنان(امیررضا نوزاد بود و یه شب خونه خاله تاصبح بی قرار بود و عمو براش محلول کندر و نبات و رازیانه درست کرد و امیررضا تخت خوابید از اون موقع این محلول ب محلول عدنان تو خونه مون شناخته میشه😄) خلاصه نگاتون ...