راست گفتن ک خاله بوی مادر میده.. امیررضا برای بار اول بعد از سه سال و یک ماه تونستن با رضایت خودش بمونه خونه خاله معصومه و با بچه ها بازی کنه و من با خاله فاطمه رفتم مزار و برگشتم بابا ما رو میرسونه خونه خاله لیلا و خودش میره خونه پدرش منم بند و بساطم خونه خاله لیلا میمونه و خونه بقیه خاله ها رو سه نفره سر میزنیم جدیدا خونه خاله معصومه رو بخاطر سارا و محمد حسین دوست داری خواستم برم مزار بی بی جون و چون هوا گرم بود و بدون بابایی نمیشد هردوتون رو کنترل کنم و بهت گفتم میمونی؟؟ دیدم با کمال میییل قبول کردی خاله عجیب بوی مادر میده..خدارو شکر ک خاله هایی دارین ک در نبودم خیالم راحته براتون مادری میکنن و هیچی براتون کم نمیزار...