خداحافظی مهرانا گلی با قنداق 😙😙
یکی دو شبه ک بین قنداق شدن و ازادی مرددی و توهردو حالتش هم راحتی هم کلافه و خوابت نمیره...کلا بدجور با خودت درگیری😁 اولین شب بشددددت اذیت کردی و اذیت شدی و بین دو حالت بیشتر دوست داشتی قنداق باشی اما شب دوم اذیتیت کمتر بود و دیگه قنداق رو دوست نداشتی😙 نفس مامانی مهرانا گلی..اینا یعنی عشق مامان داره کم کم بزرگ میشه و برا خودش خانمی میشه..یعنی دیگه نیاز نیست هرجا میرم اولین وسیله ای ک باخودم میبرم قنداق و بند و بساطتش باشه..😙😙 امشب وقتی بدون قنداق تو بغلم خوابیدی و بعد روی تشک گذاشتم و همچنان ب خوابت ادامه دادی خییییییلی حس خوبی پیدا کردم.اصلا دوست نداشتم بزارمت روی تشک و دوست داشتم تا خود صبح بغلم بمونی و تا صبح فقط ب چهره معصوم...