امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
مهرانامهرانا، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

من و وروجک هام

ماه محرم سال ۱۳۹۹🥶

با کرونا پیش رفتیم و مراسمات و مناسبت های مختلف پشت سر گذاشتیم تا بالاخره به ماه محرم و عزاداری سیدالشهدا(ع) رسیدیم ماه محرم مخصوصا دهه اول با تموم دلگیرش اما شور و حال خاصی داره و یه جو حماسی خاصی تو کل شهر و ادم ها ایجاد میشه 🏴 قبل از به دنیا اومدن بچه ها برنامه میریختیم و هر طور بود چند شبی رو با خاله کلثوم میرفتیم هئیت فاطمیون ماهشهر 🏴 ولی بعد از داشتن بچه ها و برا اینکه یه خاطره خوب از ماه محرم تو ذهنشون بمونه رفتن ب مکان های خلوت و بزرگ اولویتمون شد🏴 متاسفانه امسال به دو دلیل تو هیچ مجلس عمومی عزاداری شرکت نکردیم🏴 🏴بیماری کرونا و خطر ابتلا 🏴ترس مهرانا از پرچم های بزرگ و شبیه سازی ها و پرچم ها و بنرها و تکیه...
1 مهر 1399

خواهر برادری💝💙

چقد خوشحالم از اینکه میبینم کنار همید وباهم بازی میکنید و بهم محبت دارین گاهی هم با دیدنتون و اینکه روز ب روز دارین بزرگ و بزرگ تر میشین و این لحظات دیگه بر نمیگرده دلم میگیره و .. با خودم میگم وای یعنی یه روز میرسه ک دلتنگ تکرار روزهای باهم بودنتون بشم؟؟ دلتنگ بازی ها.. خنده ها بغل کردنا حتی دعوا کردنا و کشمکش هاتون!💝 بعددوباره ب خودم امید میدم ک مسیر زندگی همه س و انشالله با اومدن نوه ها اینروزها روبار دیگه تجربه میکنم💝 امیررضای خوش قلب و مهرانای پر از محبت و محبتم عاشقونه دوستتون دارم و داشتن شماها بزرگترین سرمایه پرارزش زندگیمه💝💙 اونقد دوستتون دارم ک با تمام وجودم برا شاد کردن و ایجاد حس ...
29 شهريور 1399

ترکیدن لاستیک ماشین💥

مسیر خونه تا مدرسه پر از اتفاق های تلخ و شیرینیه ک به مروز زمان همش میشه خاطره🖼 اولین اتفاق هم تلخ و هم شیرین امسال ترکیدن تایر ماشین ! اونم تو گرمای سوزان شهریور! اونم ساعت ۴ ظهر وسط بیابون!! شکر خدا بجز تایر ماشین هیچ اتفاقی برای ما و ماشین نیفتاد اما شیرینیش این بود ک بچه ها اولین بار بود ک تو بیابون و شوره زار قدم میزدن و راه میرفتن مهرانا مثل همیشه بخاطر خاک و کثیفی و ناهمواری زمین روی خوش نشون نداد اما برعکس امیررضا حسابی ذوق کرد و میگفت اومدیم مسافرت تو کویر😂😂😂😂 ...
29 شهريور 1399